در بیکرانِ زندگی دو چیز افسونم میکند :

  آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست و بیکرانِ حضرت حق که نمی بینم و می دانم که هست ....

نظرات 20 + ارسال نظر
مریم شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ب.ظ http://www.ashtad.blogsky.com

... و وفا که می دانیم در این مردم نیست اما به آن دل خوش کرده ایم .

فاطمه سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ http://www.yek-teke-tanhaiy.blogsky.com/

سلام
خوبی ؟

برای آرزوهایم که میمیرند سکوتی میکنم
سنگین تر از فریاد

شاد باشی
**************فعلا*******************

عسل بانو پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.tanhatar-az-sokot.blogsky.com/

سلام
خوبی؟


نازنین من
من این جمله را بارها و بارها گوش دادم
ولی ای کاش می شنیدم .

تو را سپید و هر چه جز تو را سیاه می کشم
به چشم تو که می رسم سه بار آه می کشم
گلی ؟ ستاره ای ؟ پرنده ای ؟ فرشته ای ؟ چه ای
تو کاملی ، تو را شبیه قرص ماه می کشم .

نبودن،
هرگز به تلخی; از دست دادن یک
بودن
نیست

من آپ کردم بیا
بای

سیمین سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:16 ق.ظ http://http://www.tanhatar-az-sokot.blogsky.com/sghl

eli شنبه 20 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:00 ق.ظ http://elikesafat_18

salami cho booye khoshe ashnaii hale shoma ba dardesaraye s........... chekar mikoni

++++++سیمین+++++++++++ پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ http://www.tanhatar-az-sokot.blogsky.com


ایستگاه استجابت دعا

یک نفر دلش شکسته بود
توی ایستگاه استجابت دعا
منتظر نشسته بود
منتتظر،ولی دعای او
دیر کرده بود
او خبر نداشت که دعای کوچکش
توی چار راه آسمان
پشت یک چراغ قرمز شلوغ
گیر کرده بود
*
او نشست و باز هم نشست
روزها یکی یکی
از کنار او گذشت
*
روی هیچ چیز و هیچ جا
از دعای او اثر نبود
هیچ کس
از مسیر رفت و آمد دعای او
با خبر نبود
*
با خودش فکر کرد
پس دعای من کجاست؟
او چرا نمی رسد؟
شاید این دعا
راه را اشتباه رفته است!
پس بلند شد
رفت تا به آن دعا
راه را نشان دهد
رفت تا که پیش از آمدن برای او
دست دوستی تکان دهد
رفت
پس چراغ چار راه آسمان سبز شد
رفت و با صدای رفتنش
کوچه های خاکی زمین
جاده های کهکشان
سبز شد
*
او از این طرف، دعا از آن طرف
در میان راه
باهم آن دو رو به رو شدند
دست توی دست هم گذاشتند
از صمیم قلب گرم گفت و گو شدند
وای که چقدر حرف داشتند
*
برفها کم کم آب می شود
شب ذره ذره آفتاب می شود
و دعای هر کسی رفته رفته توی راه مستجاب می شود



سیمین جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ب.ظ

سلام
خوفی؟
....آموختم
من عشق را از انعکاس مهتاب در حوض خانه مادربزرگ آموختم
من ایثار را از قلب خورشید در آسمان صحرا آموختم
من زندگی را از امواج طوفانی شب دریا آموختم
من محبت را از قطره های باران بر علفزار آموختم
من صداقت را از یکرنگی ابرهای سفید آموختم
من وفا را از کبوترا بر شاخه های خشکیده یک درخت آموختم
من گذشت زمان را از چشمان منتظر آموختم
من ایمان را از کودکان معصوم آموختم
من عطش را از چکاوک های خانه همسایه آموختم
و من آموختم هر چه را بخواهم فقط از معبود یکتا بخواهم

یه سری بزن با مرام

؟؟من کی ام؟؟ جمعه 26 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:32 ب.ظ

salam
آخرشیییییییییییییییییییییی

اگر روزی کسی از من بپرسد که دگر قصدت از این زندگی چیست؟
بدو گویم که چون می ترسم از مرگ مرا راهی به غیر از زندگی نیست
من آندم چشم بر دنیا گشودم که بار زندگی بر دوش من بود
چو بی دلخواه خویشم آفریدند مرا کی چاره ای جز زیستن بود
من اینجا میهمانی ناشناسم که با نا آشنایانم سخن نیست
بهرکس روی کردم دیدم آوخ! مرا از او خبر او را ز من نیست
حدیثم را کسی نشنید نشنید درونم را کسی نشناخت نشناخت
بر این چنگی که نام زندگی داشت سرودم را کسی ننواخت ننواخت
برونم کی خبر داد از درونم؟که آن خاموش و این آتشفشان بود.
نقابی داشتم بر چهره آرام که در پشتش چه طوفانها نهان بود
همه گفتند عیب از دیده توست جهان را بد چه می بینی که زیباست
ندانم راست است این گفته یا نه؟ولی دانم که عیب از هستی ماست
چه سود از تابش این ماه و خورشید؟که چشمان مرا تابندگی نیست؟
جهان را گر نشاط زندگی هست مرا دیگر نشاط زندگی نیست!
راستی بارونا دوس داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سیمین دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:48 ق.ظ http://www.tanhatar-az-sokot.blogsky.com/

سلاممممممممممممممممم
خوبی؟
چه خبر؟
کجایی؟
نمیخوای آپ کنی؟
منتظرم
بای

>محمد< ----- >LPLN < سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ب.ظ

مهران ... اولا که سلام ....

من قبل هم به وبلاگت سرزده بودم ...
یکمی بیشتر آپ کن .. D:

موفق باشی ...

فاطمه سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:39 ب.ظ http://www.yek-teke-tanhaiy.blogsky.com/

سلام
آقا مهران
ای خدا رو را برم حالا بعد از ۲ هفته که من آپ کردم اومدی مثلا نظر دادی تازه گفتی بازم به خودم !!!!!!!!!!!
خیلییییییییییییی جالبه خیلییییییییییییییییییی
شاد باشیییییییییی (البته ظاهرا هستی ):دی

*****************فعلا*******************

سیمین چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ق.ظ

سلام
خوبی؟
چه خبر انگار خیلی شادی؟
خوش به حالت
هوش باشی همیشه
کاش سکوت آنقدر بی صدا بود کخ چدمت فریاد را نمی شکست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کاش<<<<<<<<<<<<<<<<<
بای

سیمین چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ق.ظ

کاش سکوت آنقدر بی صدا بود که حرمت فریاد را نمی شکست
کاش سکوت آنقدر بی صدا بود که حرمت فریاد را نمی شکست
کاش سکوت آنقدر بی صدا بود که حرمت فریاد را نمی شکست
کاش سکوت آنقدر بی صدا بود که حرمت فریاد را نمی شکست
کاش سکوت آنقدر بی صدا بود که حرمت فریاد را نمی شکست

تنها تریت تنها منم چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ http://www.tanhatar-az-sokot.blogsky.com/

تنها ترین تنها منمممممممممممممممممم
سلام
خوبی؟
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنم گاه یک نغمه آن قدر دست نیافتنی است که با آن زندگی میکنم گاه یک نگاه آن چنان سنگین است که چشمانم رهایش نمیکنند گاه یک عشق آن قدر ماندگار است که فراموشش نمیکنم
-+-+-+-+-+-

سیمین شنبه 11 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:17 ق.ظ http://http://www.tanhatar-az-sokot.blogsky.com/

سلام
خوبی؟
با با پس کوووووووووووووووووووووووووو؟
آ

سیمین######## شنبه 11 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:20 ق.ظ http://http://www.tanhatar-az-sokot.blogsky.com/

********* ولادت امام رضا مبارک**************
سلام
پس کوووووووووووووووو؟
آپا میگم
منتظرم
بای

دانیال سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.oshagh136.blogfa.com

مهران جان کارت بد نبوده ولی رسیدگی بیشتری نیاز داره راستی و امید وارم که از من ناراحت نباشی و یک سری هم به وبلگ ما بزن

سیمین پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:28 ب.ظ

سلام
خوبی؟
منظورت چی بود؟

یلدا چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:27 ق.ظ http://www.sarayetanhaayei.persianblog.com

ددددددددددددددووووووووددددددددددددووووووووددددددددددددو
شب یلدا داره میادخوش بگزره
با
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خوووووووووووبی اقایی
مرسی از اینکه به وبم سر زدی عزیز جونی
و از بابت یاد داشتت ممنونم
وب مختصر و مفیدی داری
و از این جمله ای که در مورد خدا و اسمون گفتی خیلی خوشم اومده
یاد داشتات قشنگه تبریک
خووووووووووووش باشی با شب من
شب بلند یلدا
بااااااااااااااااااااااااااا باااااااااااااااااااااااااااای
بازم به من سر بزن
من لینکت میکنم

یلدا سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:42 ق.ظ http://www.sarayetanhaayei.persianblog.com

سلام گلم

یه فرشته / لب دریا / مثل رویا / وای چه زیبا

یه فرشته / پاک و معصوم / وای چه آروم / انگاری همین حالا اومده دنیا

یه تولد / لب ساحل / یه تبسم / از ته دل

یه آدم که دیگه نیست تنهای تنها

یه فرشته که با گریه هاش نوشته / همه فرشته های گم شده پیدا بشن / دنیا بهشته

خوشحال میشم ببینمت
منتظرتم .. دوست داشتی همراهیم کن

تجربه کردی برنگشتن را

تنها نخواهی ماند

ما هم همین قطار را سوار شده ایم

روزی ما هم پیاده می‌شویم

کاش در ایستگاهی که پیاده می‌شوم

ببینمت
موفق باشی ...








مبارک باشه لوگوت
تبادل لوگو ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد